کد مطلب:35210
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:21
آيا حضرت مسيح اكنون زنده است؟
يكي از جمله هاي آيه تطهير عيساي مسيح، درباره توفي آن حضرت است: (إِذْ قالَ اللهُ يا عيسي إِنّي مُتُوَفيك) آل عمران/55 توفّي هم درباره مرگ استعمال شده است و هم درباره خواب؛ خداي سبحان در پاسخ كفّار كه مرگ را گم شدن در زمين مي دانستند: (ءَاِذا ضَلَلنا فِي الْاَرْضِ ءَاِنّا لَفي خَلْقِ جَديد) سجده/10، مي فرمايد: مرگ توّفي است نه گم شدن در زمين : (قُلْ يَتَوفيكم مَلِكُ الْمَوْتُ الَذِي وُكِّل بِكم) سجده/11؛ مرگ وفات است، نه فوت و هنگام مرگ مأموران الهي ايشان را توّفي مي كنند و او وفات مي كند، نه فوت. قرآن كريم درباره خواب نيز مي فرمايد: (يَتَوفيكُم بِاللَّيلِ وَيَعلمُ ما جَرحْتُم بِالنِّهار) انعام/60؛ [خدا هر شب شما را توفي مي كند و آنچه را در روز كسب كرديد مي داند]. همچنين مي فرمايد: (اَللهُ يَتَوفِّيَ الْاَنفسَ حينَ مَوْتِها وَالَّتي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها) زمر/42؛ خداي سبحان آنها را كه مي ميرند، در هنگام مرگ توفي مي كند و ديگران را در هنگام خواب توفّي مي كند. توّفي همان اخذ تام است كه اختصاص به موت ندارد. پس چون توفّي در غير مرگ نيز استعمال مي شود، از اين آيه نمي توان موت عيساي مسيح را استنباط كرد گرچه اصل موت براي آن حضرت نيز امري است قطعي.
درباره اين كه حضرت عيسي داراي مرگ است مجموعاً چهار دليل وجود دارد؛ بعضي از ادلّه عام است، مانند: (كلٌّ نفسٍ ذائِقةُ الْمَوْتِ) انبياء/35، يا (وَ ما جَعَلْنا لِبَشرٍ مِنْ قَبْلِك الْخُلد) انبياء/34 كه عيساي مسيح (ع) را مانند ديگران شامل مي شود. بعضي از ادله نيز خاص است، مانند آنچه خود عيساي مسيح فرمود: (وَالسِّلام عَليِّ يَوْمَ وُلِدَتْ وَيوم اَمُوت) مريم/33، يا قرآن كريم مي فرمايد: (وَاِنْ مِنْ اَهْلِ الْكِتاب اِلّا لِيُؤمِننِّ بِه قَبلَ مَوتَه وَيَوم القيمَة يَكُون عَلَيهِم شَهيداً) نساء/159.
اما سؤال اين است كه آيا عيساي مسيح اكنون زنده است و هنگام رجعت ظهور مي كند و به شهادت مي رسد يا ارتحال مي كند، يا هم اكنون رحلت كرده است؟ رأي استاد علامه طباطبايي (رضوان الله تعالي عليه) اين است كه چون توفّي هم در خواب استعمال شده است و هم در موت، بنابر اين ظهوري در موت ندارد. (الميزان،3/239.) بايد توجه داشت كه كلمه (متوفِّي) مشتق است و مشتق ظهور در متلبّس دارد و نسبت به كسي كه قبلاً داراي وصف بود و هم اكنون متلبس به آن نيست محل اختلاف است كه استعمال مشتق در آن مجاز است و بدون قرينه به كار نمي رود يا حقيقت است و نيازي به قرينه ندارد. ظاهر آيه نسبت به گذشته نيست، براي اين كه با عيساي زنده سخن مي گويد، ولي گويا زمان حال است. يعني در اين زمانِ متّصلِ به حالِ سخن، من تو را تَوَّفي مي كنم. بنابراين شايد ظهورش در موت به اندازه استدلال و استظهار كافي باشد. (إِنّي مُتَوفّيك) ، يعني روحت را قبض مي كنم، همانند قبض ارواح ديگر انسانها: (اَللهُ يَتَوَفِّي الا نَفسَ حينَ مَوْتها) زمر/42.
با شواهدي كه پيش از اين بيان شد، به يقين حضرت مسيح همانند ديگر انسانها داراي مرگ است، اما درباره اين كه اكنون مرده است يا نه، شايد بتوان از آيه (إنّي متوفّيك) مرگ آن حضرت را استظهار كرد، زيرا نمي توان گفت: چون توفّي درباره خواب هم استعمال شده ، محتمل است در اين جا مراد خواب باشد نه مرگ، چون توفّي در هنگام خواب،اختصاص به حضرت عيسي ندارد. همچنين توفّي عيساي مسيح (ع) به معناي عروج نيست، زيرا توفي در چنين معنايي به كار نرفته است.
: آية الله جوادي آملي
تفسير موضوعي قرآن ج 7 (سيرة پيامبران(ع) در قرآن)
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.